آب يا آتش ؟!!!
خدايا ! بر مولای ما حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام ) چه گذشت ، هنگامی كه از زير پيراهن به غسل دادن بدن لاغر و شكسته زهرا(عليها سلام ) مشغول گرديد؟!
خدايا! هنگامی كه دستان امام غريب مدينه ،حضرت علی بن ابی طالب (عليه السلام ) بر آن بدنی می رسيد كه مشتی استخوان از آن باقی مانده بود چه حالی پيدا می كرد ؟!
خدايا ! فقط تو می دانی ، وقتی كه هنگام شستن بدن عزيزش دستان مباركش به دنده های پهلوی شكسته می رسيد ، چه زمزمه ای می نمود !
و، وقتی دستش به بازوی ورم كرده رسيد چه عكس العملی نشان داد؟!
خدايا ! فقط تو می دانی ، با چه جان كندنی مراسم غسل و تدفين را به پايان رسانيد !
پروردگارا ! ای شاهد همه ی ماجراها ! و ای آگاه به ضمير ناله ها ! مولای ما با چه حالی تابوت همسرش را از روی زمين بلند نمود ؟؟؟؟
ای مولای كوچه های تنگ وتاريك مدينه!
بر تو چه گذشت ، در غم از دست دادن عزيزت؟ از آن به بعد چه بود زمزمه ات در دل شب ، ميان كوچه های نفرين شده ای كه جای مردمانی بود به دور از عاطفه وعشق اهل البيت ؟
آقا جان! ديگر با چه اميدی برای اين مردم پست خبيث نان وخرما میبردی؟
حاشا به غيرتشان كجای عالم پاسخ عشق و محبت ، آتش وسيلی است؟
به قربان رئفتتان كه جواب آتش را ، آب داديد!
حقا كه امير المؤمنين بودن برازنده شما و اهل بيت شماست.